شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مفعول فاعلات مفعول فاعلات قالب شعر : غزل
من بنـدگی نکـردم،تا بـنـدهام بخـوانی تو کیبدین کرامت،ازخود مرا برانی
بار گـنه به دوشم،لاتقـنـطوا به گوشم عفـوت نمیگذارد،دردوزخـم کـشانی
این نامۀ سیاهـم،این اشک صبحگـاهم من حال خویش گفتم،تو کارخویش دانی
تو برتری که سوزی،درآتش جحـیمم من کـمتـرم که گـویم،از آتـشم رهانی مولای من، من از تو،غیر از تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن،کز من مرا ستانی پا در دو سوی گورم،دردا که ازتو دورمشاید تو از کرامت، خود را به من رسانی عفواز کرامت توست،قهر از عدالت توست هم عـفـو از تو آید،هم قهـر میتـوانی
از بس کریم هـستی،با من قراربستی من اشک خود فشانم،تو خشم خود نشانی در عینروسیاهی،خواهم از تو الهی هم من تو را بخوانم،هم تو مرا بخوانی
میثم به درگـه حـق،باشد دو ارمغـانت شعریکه میسرایی، اشکی که میفشانی